حرف یک عاشق

این وبلاگ رو با تمام وجودم تقدیم به مهم ترین فرد زندگیم میکنم امیدوارم خوشش بیاد

همه اون چيزي كه بودم
سلام
به دنيا كه اومدم تا دو سال همه دنيام شير مادر بود
چه دنياي كوچيكي نه؟؟
ولي چه دنياي پاكي بود
يه روز ميخواستم برم دنبال دنياي خودم كه ديدم واي اين دنيا چقدر تلخ شده
اره واسه اينكه مادرم منو از دنياي كوچيكم بياره بيرون دنيامو تلخ كرد كه ديگه طرفش نرم
جالب ابنجا بود كه ديگه هم نرفتم طرفش گشتم دنبال يه دنياي شيرين تر
بزرگ شدم... بزرگ شدم... بزرگ شدم
انقدز بزرگ شدم كه تونستم بنويسم
مادر
واي مادر كاشكي بزرگ نميشم
دنيام هر روز بزرگتر ميشد و خواسته هام بزرگتر
و من چي بودم هنوز يه بچه بودم كه دنياش مادر بود خداش مادر بود سنگ صبورش مادر بود
مادر
يادم مياد اولين روز كه ميخواستم برم مدرسه مادرم يه 5 تومني داد بهم گفت ديگه مرد شدي خودت هرچي ميخواي بخر
نميدوني چقدر اين حرف برام با ارزش بود
يه كم فكر كردم به خودم گفتم مرد حالا چي ميخواي بخري؟
خودم جواب دادم ماشين
يه ماشين ميخرم باهاش كار ميكنم پول دار ميشم مامانو ميبرم گردش خوش حالش ميكنم
انقدر ارزوم پاك بودو صادق كه رفتم با 5تومني كه مادرم داده بود ماشين بخرم
اما هر چي گشتم ماشين 5 تومني پيدا نكردم
سرخورده و ناراحت راه افتادم طرف مدرسه وقتي رسيدم ديدم كسي تو حياط نيست
همه رفته بودن سر كلاس و منو جا گذاشته بودن
........
بزرگتر كه شدم فهميدم بايد اندازه بابا بزرگ بشم تا بتونم ماشين بخرم و مادرو خوش حال كنم
هر روز ميرفتم پيش يايا وا ميسادم ببينم كي هم قدش ميشم
........
سالها گذشت من بزرگ و بزرگتر شدم پول نداشتم ولي ارزو داشتم
ارزوي تمام نداشته هامو
.......
مادر
بهم گفتي واسه ارزوهام سقف نداشته باشم
بهم گفتي مرد باشم
بهم گفتي همه رو دوست داشته باشم
اما يادم ندادي چه طوري
بهم گفتي عاشق باشم
اما نگفتي چه جوري
مادر
عاشق شدم. يعني فكر ميكنم عاشق شدم
.......
انقدر نداشته و ندونسته داشتم كه باهاش تونستم كلي خاطره بخرم
خاطره تنها شدن
خاطره ترك شدن
خاطره دوم شدن
خاطره هيچي نشدن
.......
مادر
كاشكي هنوز دنيام شير بود
كاشكي هنوز يه 5 تومني خوشحالم ميكرد
كاشكي هنوز پاك بودم
كاش كاشكي تو زندگيم نبود
من هيچي نيستم
خواستم خيلي باشم. نتونستم
خواستم شرمنده نشم. خجالت زده شدم
خواستم خار نشم تيغ شدم
خواستم عاشق بشم بلد نبودم
خواستم گريه كنم يادم اومد مرد كه گريه نميكنه
گريه نكردم.تنها شدم
مادر
يادم ندادي مرد چه شكليه
مگه وقتي اون 5 تومني رو بهم دادي نگفتي ديگه مرد شدي؟؟؟؟
نكنه خواستي دلم نشكنه اره؟
مادر
دلم شكسته
نه.نه كسي نشكسته خودم شكستم ميخواستم به يكي ديگه بسپارمش بلد نبودم شكستمش
هنوز همون علي كوچولوام
مادر علي كوچولوت خيلي تنهاست
ببين داره گريه ميكنه
چه حسه خوبيه اشك ميريزم پر ميزنم چقر سبك شدم
.......
هميشه ميخواستم نداشته هامو داشته باشم
بلد نبودم يادم ندادي
ميخوام ياد بگيرم داشته باشم
ببخشم. بخندم.بگذرم.گريه كنم.داشته باشم تا بتونم چيزي رو كه ميخوام نگه دارم.
.....
رفتي؟؟؟؟
خدا نگهدارت
اين من بودم كه انقدر از نداشته ها پر بودم كه هيچ وقت نخواستي ازم كمك بگيري
ازم دور شدي دور و دورتر
لياقت نداشتم!!!!
از خدا ميخوام بهت همه نداشته هامو بده تا حد اقل تو داشته باشي
ميدونم ديگه همديگرو نميبينيم
دوست دارم اما بلد نبودم
منو با تمام نداشته هام ببخش




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در 19 آذر 1389برچسب:,ساعت19:21توسط عاشق | |